لبانت
انزوا را بر هم می زند
چشمانت
دریا می شود
بی قایق می شوم
غرقه ی امواجت
هراسی ندارم
نجات بخشم تو هستی.
***********************
پری سان
رویای خواب آلوده ای را
مزین می کنی
با واژه های لبانت.
***********************
سکوتی که
لبان تو را می گزد
فریاد حاموشی من است.
***********************
خیره به سکوت
لبانت را جستم
جز کویر
چیزی نیافتم.
***********************
بغض دل به باد نگفتم
مکتوم ماند در صندوقی
کلیدش به لبانت ، آویز.
***********************